خواننده، (the reader)

2–3 دقیقه

خواننده، (the reader)
نویسنده: برنارد شلینک
کارگردان: استیفان دالدری

فیلم خواننده (the reader) براساس رمان به این نام، نوشته‌ی برنارد شلینک، حقوقدان و نویسنده‌ی آلمانی ساخته شده است. خواننده به خاطر  اروتیسم، پیچیدگی و موضوعات اخلاقی مسحورکننده‌ی که دارد، قابل ستایش است. داستانی پر از عشق، راز، وحشت و شفقت که در چشم انداز وحشت زده آلمان پس از جنگ رخ می‌دهد.

مایکل برگ پانزده‌ساله، در راه بازگشت از مدرسه به خانه بیمار شده و توسط هانا اشمیت، زنی که دو برابر او سن دارد نجات می‌یابد.  با گذشت زمان، مایکل نوجوان عاشق هانا می‌شود. مایکل بارها و بارها مدرسه را زودتر رها کرده و در خانه متروکه هانا رفته و با او سکس می‌کند. هانا از مایکل می‌‌خواهد که برایش کتاب بخواند. ابتدا بعد از سکس، بعدها قبل از سکس از مایکل می‌خواهد که برایش کتاب بخواند. بعد از مدت زمانی، هانا به طرز غیرقابل باور ناپدید می شود.  وقتی مایکل دوباره او را می‌بیند، مایکل یک دانشجوی جوان در دانشکده حقوق است و هانا به جرم جنایتی شنیع که انجام داده تحت محاکمه است. وقتی هانا در دادگاه از بی گناهی خود دفاع نمی‌کند، مایکل به تدریج متوجه می شود که هانا از رازی شرم آورتر از قتل محافظت می‌کند. راز رابطه جنسی با پسر بچه زیر سن قانونی.

هانا به همراه چند خانم همکارش، نه تنها سیصدتن از يهوديها را در کمپ مرگ نازیها به قتل رسانده است، بلکه گروهی از یهودیها را در کلیسای محبوس کرده، به هنگام انفجار در کلیسا را باز نکرده‌اند. در دادگاه وقتی قاضی می‌گوید: «چرا در کلیسا را باز نکردی؟» هانا در پاسخ به او می‌گوید؛ «من یک نگهبان بودم. وظیفه نگهبان، نگهبانی است. ما اجازه نداشتم در را باز کنم.» بعد قاضی می‌گوید؛ «پس تو انتخاب کردی.» هانا می‌گوید؛ «تو می‌بودی، چکار می‌کردی؟» در این صحنه، موضوع بسیار عمیق اخلاقی نهفته است. در اینجا هانا به عنوان نگهبان، مجبوره بوده تا نگهبانی کند. اما از طرفی انتخاب کرده تا در کلیسا را باز نکند. در دادگاه، یکی از نجات یافتگان از کمپ مرگ، به هانا اشاره کرده و به قاضی می‌گوید؛ «همه‌ی نگهبانان زنان و دختران را داخل کمپ به قتل می‌رساندند، اما هانا متفاوت بود. او ابتدا طعمه خود را مجبور می‌کرد تا برایش کتاب بخواند، بعد به قتل می‌رساند.»

خواننده، نمایشی بسیار غم انگیز، عمیق از مشکلات «نسل دوم» در مورد گناه اخلاقی هولوکاست است.  اما بسیار ساده‌انگارانه است که تنها به هولوکاست و المان پس از جنگ خلاصه شود. خواننده انعکاس دهنده‌ی روش معمولِ است که انسانها به تدریج درگیر شر در جامعه خود می شوند. همه‌ی انسانها به ناچار درگیر شر در جامعه شده و به تدریج در آن غرق می‌شوند. همانند هانا که نگهبانان اس اس در اردوگاه مرگ نازی ها است. در هرجامعه ما انسانها از خطر اخلاقی وضعیت خود بی اطلاع هستیم و حتی اگر اثرات مضر آن آشکار شود، مایل نیستیم خود را از آن وضعیت دور کنیم.

بیان دیدگاه


آخرین نوشته‌ها