مقدمه
هزارههای استرالیا میل شدید و بیمارگونهای به ادامه دادن به یک الگوی رفتاری ثابت دارند، الگویی که به نظر میرسد نه مناسب هزارهها است و نه راه به جایی میبرد. این مقاله قصد دارد به صورت انتقادی به بررسی و تحلیل این الگوی رفتاری بپردازد. این تحلیل بر اساس تجربیات شخصی، مشاهدات عینی و بررسی تاریخی روند مهاجرت و مشکلات فرهنگی و اجتماعی هزارهها در استرالیا صورت خواهد گرفت.
موجهای مهاجرت
موج اول هزارهها در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ به تعداد قابل توجهی وارد استرالیا شدند. این موج شامل کسانی بود که به دلیل ناامنی و جنگ در افغانستان، تصمیم به ترک کشور گرفتند و به دنبال یک زندگی بهتر به استرالیا مهاجرت کردند. اما موج دوم هزارهها بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ وارد استرالیا شدند و عمدتاً از طریق راههای غیرقانونی و به وسیله کشتی به این کشور آمدند. این موج دوم به دلیل شرایط خطرناک سفر و مشکلات قانونی، با چالشهای بیشتری مواجه بود.
تجربه شخصی
من در سال ۲۰۱۳ از اندونزی وارد استرالیا شدم. در ابتدا، به عنوان یک تازه وارد، زیاد در رفتارها و کارهای جمعی نقشی نداشتم. اما از آنجایی که همیشه نگران مردم و سرنوشت آنها بودم، نمیتوانستم خودم را جدا از جامعه هزارهها ببینم. گروگان گرفتن شکریه تبسم و ۳۱ همراه او در زابل و واقعه ۲۰ عقرب، پای من دانشجو را که فرصت آموختن یافته بودم و سرگرم درس بودم، به میان مردم کشاند. در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۵، تظاهرات برای دادخواهی شکریه تبسم و همراهان توسط انجمن کاتب زیر پرچم هزاره فیدریشن برگزار شد که دچار حواشیهای فراوان بود.
جنبش روشنایی
بعد از آن، جنبش روشنایی افتاد که یک نقطه عطف مهم بود. این جنبش نشاندهنده تلاش هزارهها برای به دست آوردن حقوق خود و عدالت بود. اما رفتار هزارههای استرالیا همچنان به یک شیوه تکراری ادامه دارد؛ شیوهای که به نظر میرسد به جای پیشرفت، در جا میزند. این الگوی رفتاری که به نظر میرسد نتیجهای به جز شکست ندارد، سوالات بسیاری را درباره علل و دلایل آن به وجود میآورد.
تحلیل الگوی رفتاری
عدم همبستگی و همکاری موثر
یکی از مشکلات عمده، عدم همبستگی و همکاری موثر میان هزارهها است. بسیاری از افراد به جای تلاش برای کار گروهی و مشترک، به دنبال منافع شخصی خود هستند. این عدم هماهنگی باعث شده تا جامعه هزارهها نتواند به یک نیروی قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شود. برای مثال، در مواقع بحرانی و نیاز به حمایت جمعی، هزارهها نمیتوانند به خوبی با یکدیگر همکاری کنند و این عدم هماهنگی باعث کاهش تاثیرگذاری آنها در جامعه بزرگتر میشود.
نبود رهبری کارآمد
رهبری یکی از مهمترین عوامل موفقیت هر جامعهای است. اما در جامعه هزارههای استرالیا، به نظر میرسد که رهبری کارآمد و موثری وجود ندارد. رهبران فعلی نتوانستهاند اعتماد و حمایت کافی از جامعه را به دست آورند و به همین دلیل، تلاشها و فعالیتها به نتایج مطلوبی نرسیدهاند. این مسئله میتواند به دلیل نبود آموزش کافی، تجربه کم و یا مشکلات داخلی در میان رهبران باشد.
مشکلات فرهنگی و اجتماعی
هزارهها با مشکلات فرهنگی و اجتماعی متعددی مواجه هستند. بسیاری از آنها به دلیل تفاوتهای فرهنگی و زبانی، نتوانستهاند به خوبی با جامعه استرالیایی هماهنگ شوند. این عدم هماهنگی باعث شده تا هزارهها در جامعه استرالیا جایگاه مناسبی نداشته باشند و نتوانند به خوبی از فرصتهای موجود استفاده کنند. این مشکلات شامل مواردی مانند تفاوتهای فرهنگی، عدم شناخت کافی از سیستمهای اجتماعی و اقتصادی استرالیا و موانع زبانی است.
کمبود منابع و امکانات
کمبود منابع مالی و امکانات یکی دیگر از مشکلات عمده جامعه هزارهها است. بسیاری از هزارهها با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند و نمیتوانند به خوبی از امکانات آموزشی و حرفهای بهرهمند شوند. این کمبود منابع باعث شده تا بسیاری از هزارهها نتوانند به پتانسیلهای خود دست یابند و در نتیجه، به جای پیشرفت درجا بزنند.
عوامل مؤثر در شکلگیری الگوی درجا زدن
تاریخچه مهاجرت
مهاجرت هزارهها به استرالیا به دلیل شرایط جنگی و ناامنی در افغانستان آغاز شد. این مهاجرتها اغلب تحت شرایط دشوار و غیرقانونی انجام میشد و هزارهها مجبور بودند به سرعت خود را با شرایط جدید و سخت استرالیا تطبیق دهند. این تطبیقپذیری ناپایدار و سریع باعث شده که بسیاری از هزارهها نتوانند به خوبی در جامعه جدید جا بیفتند و به جای آن که به دنبال توسعه و پیشرفت باشند، به حالت تدافعی و محافظهکارانه روی آورند.
تأثیرات روانی و اجتماعی مهاجرت
مهاجرت به خودی خود یک تجربه دشوار و پر از چالش است. برای هزارهها، این تجربه به دلیل شرایط سخت و خطرناک سفر و مشکلات قانونی، تأثیرات روانی و اجتماعی عمیقی داشته است. بسیاری از مهاجران هزاره با مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب و ترومای ناشی از جنگ و مهاجرت دست و پنجه نرم میکنند. این مشکلات روانی و اجتماعی میتواند باعث کاهش انگیزه و توانایی آنها برای پیشرفت و تغییر شود.
مسائل هویتی و فرهنگی
هزارهها به دلیل تفاوتهای فرهنگی و زبانی با جامعه استرالیایی، با مشکلات هویتی و فرهنگی متعددی مواجه هستند. این مشکلات شامل مواردی مانند عدم شناخت کافی از فرهنگ و زبان استرالیا، مشکلات در برقراری ارتباط با جامعه محلی و احساس بیگانگی و انزوا میشود. این مسائل هویتی و فرهنگی باعث شده که هزارهها نتوانند به خوبی در جامعه استرالیا جا بیفتند و به جای آن که به دنبال توسعه و پیشرفت باشند، به حالت تدافعی و محافظهکارانه روی آورند.
راهحلها و پیشنهادات
تقویت همبستگی و همکاری
هزارهها باید به اهمیت همبستگی و همکاری پی ببرند و تلاش کنند تا به صورت گروهی و مشترک برای اهداف خود تلاش کنند. این همبستگی میتواند به جامعه هزارهها کمک کند تا به یک نیروی قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شوند. برای تقویت همبستگی و همکاری، هزارهها میتوانند به موارد زیر توجه کنند:
- تشکیل گروهها و انجمنهای محلی: تشکیل گروهها و انجمنهای محلی میتواند به هزارهها کمک کند تا به صورت منظم و سازمانیافته با یکدیگر همکاری کنند و به اهداف مشترک دست یابند.
- برگزاری رویدادها و نشستهای اجتماعی: برگزاری رویدادها و نشستهای اجتماعی میتواند به هزارهها کمک کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به تبادل اطلاعات و تجربیات بپردازند.
- توسعه برنامههای آموزشی و توانمندسازی: توسعه برنامههای آموزشی و توانمندسازی میتواند به هزارهها کمک کند تا مهارتهای لازم برای همکاری و همبستگی را فرا بگیرند و به صورت موثر در جامعه فعالیت کنند.
ایجاد رهبری کارآمد
جامعه هزارهها نیاز به رهبرانی دارد که بتوانند اعتماد و حمایت جامعه را به دست آورند و به صورت موثر برای اهداف و منافع جامعه تلاش کنند. این رهبران باید تواناییهای مدیریتی و رهبری بالایی داشته باشند و بتوانند جامعه را به سمت پیشرفت و توسعه هدایت کنند. برای ایجاد رهبری کارآمد، هزارهها میتوانند به موارد زیر توجه کنند:
- تربیت و آموزش رهبران جدید: تربیت و آموزش رهبران جدید میتواند به هزارهها کمک کند تا رهبرانی با تواناییهای مدیریتی و رهبری بالا به وجود آورند که بتوانند جامعه را به سمت پیشرفت و توسعه هدایت کنند.
- ایجاد فرصتهای مشارکت برای جوانان: ایجاد فرصتهای مشارکت برای جوانان میتواند به هزارهها کمک کند تا رهبران جدید و جوانی به وجود آورند که بتوانند با انرژی و انگیزه بالا به جامعه خدمت کنند.
- تقویت شبکههای رهبری: تقویت شبکههای رهبری میتواند به هزارهها کمک کند تا رهبران مختلف جامعه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به تبادل تجربیات و دانش بپردازند.

بیان دیدگاه