سه سال پیش، در پانزدهم اگوست 2021، جهان شاهد هرج مرج و سقوط افغانستان بود. سقوط که پایان یک درگیری بیست ساله نیروهای بین المللی تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان نیز بود. اشرف غنی، رئیسجمهور مورد حمایت جامعه جهانی، با هلیکوپتر پر از پل از کشور گریخت و کشور را پیش از خروج نیروهای بین المللی دو دسته تقدیم گروهک سفاک، خونخوار و تروریستان اسلامی طالبان نمود. خروج ناگهانی نیروهای بین المللی به طالبان اجازه داد تا کنترل کابل و متعاقباً کل کشور را به دست گیرند. عواقب این تحولات بطور کل برای همهی ملت افغانستان، اما بطور خاص و ویژه برای دو گروه: زنان و جامعه هزاره، وخیم فاجعهبار بوده است.
در دوران حکومت طالبان، زنان در افغانستان با موج از سیاست های ظالمانه و غیر انسانی مواجه شده اند. گروهگ تروریستی اسلامی طالبان به طور سیستماتیک حقوق اولیه زنان، دختران از جمله دسترسی به آموزش متوسطه و عالی را سلب نموده است.
زنان از کار و مسافرت بدون اقوام نزدیک مرد منع و از حق رانندگی نیز محروم شدهاند. مجازاتهای عمومی، از جمله شلاق و سنگسار، تحت پوشش قوانین شریعت اسلام مجدداً ظاهر شده و کنترل شدید رژیم بر زندگی زنان را بیش از پیش تقویت نموده است.
جامعه هزاره، کتلهی قومی و مذهبی، خشونت شدید و انسان زدایی سیستماتیک تحت حکومت طالبان را تجربه میکنند. هرچند که تحت حاکمیت طالبان همهی جوامع در افغانستان به شدت آسیب دیدهاند، اما هزارهها به دلیل هویت قومی و مذهبی متمایز و آسیب پذیر بودن بیشتر، به طور سیستماتیک بیشتر از همه آسیب دیدهاند. هزاره ها که از لحاظ تاریخی یک قوم به حاشیه رانده شدهاند و مدام تحت آزار و اذیت بودهاند، از زمان به قدرت رسیدن طالبان با تهدیدات جدیدی مواجه شدهاند. در این سه سال، گروه تروریستی دولت اسلامی خراسان (ISKP) و دیگر گروههای افراطی حملات خود را بر جامعه هزاره تشدید نمودهاند، حملات که غالباً با رضایت آشکار طالبان یا ناتوانی در ارائه حفاظت از هزارهها صورت گرفته است. به گزارش دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، صدها هزاره در حملات انتحاری در مراکز آموزشی، بازارها، اماکن مذهبی و وسایل نقلیه عمومی کشته شدهاند. هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) گزارش داده که تنها در سه ماهه آخر سال 2023، 49 هزاره کشته شدهاند.
علاوه بر حملات هدفمند گروه تروریستی دولت اسلامی ISKP، کشتار مرموز هزارهها توسط عاملان ناشناس، بحران امنیتی هزارهها را تشدید نموده و محیطی برای مصون از مجازات برای مهاجمان حملات ایجاد نموده است. در کنار اینها، بیرون راندن اجباری هزارهها توسط گروه طالبان از خانه ها و زمینهای شان در مناطقی چون دایکندی، بلخ، ارزگان و هلمند، بر رنج هزارهها افزوده است. دیده بان حقوق بشر این اخراجها را مستند نموده و تلاش های سیستماتیک طالبان برای سلب حقوق هزارهها و آواره نمودن جامعه هزاره را گزارش نموده است.
استرالیا به عنوان یکی از کشورهای ائتلاف بین المللی در افغانستان، نقش و مسئولیت مهمی در واکنش به این بحران داشته است. تحت دولت ائتلاف اسکات موریسون، استرالیا تقریباً 31500 ویزای بشردوستانه و خانوادگی را اعلام نمود که یکی از بزرگترین تعهدات دولت ائتلاف است. من به عنوان یک شهروند استرالیایی که به عنوان پناهنده وارد استرالیا شدهام، به شدت به فکر نجات اعضای خانوادهام بودم، نیاز داشتم تا از هر طریق ممکن حداقل آنعده از اعضای خانواده خود که بیشتر از همه اسیب پذیراند نجات دهم، اما به دلیل موانع بوروکراتیک و بیعملی دولت در آن زمان، خودم را ناتوان و بیکاره یافتم.
پس از انتخابات 2022، حزب کارگر استرالیا به قدرت رسید. دولت کارگر به حمایت از ویزا و برنامه حمایتی ائتلاف ادامه داده و به وعدههای خود نیز در این راستا عمل کرده است. با این حال، برای رسیدگی به بحران انسانی جاری باید اقدامات بیشتری انجام شود. بر اساس گزارش سازمان بین المللی مهاجرت (IOM)، در چهار سال گذشته، 8 میلیون شهروند افغانستان مجبور به ترک کشور خود شدهاند. این رقم علاوه بر میلیون ها پناهجوی افغانی است که پیش از سال 2021 در کشورهای دیگر بودند و بسیاری از آنها توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) به عنوان پناهنده شناخته شدهاند. در میان این افراد آواره، پناهندگان افغان در اندونزی هستند که به دلیل یک تصمیم سیاسی توسط اسکات موریسون در سال 2014 یک دهه را در بلاتکلیفی سپری کردهاند. سیاستی که می گوید: «هرکسی که پس از ژوئن 2014 در اندونزی ثبت نام کرده باشد، واجد شرایط پذیرش پناهندگی بشردوستانه استرالیا نیست.» این سیاست نه منصفانه است و نه بشردوستانه و نیاز به بازبینی فوری دارد تا تعهد استرالیا به تعهدات بین المللی و استانداردهای حفاظت از پناهندگان را منعکس نماید. در این راستا واقعاً نیاز است لابی صورت بگیرد و سیاست مداران استرالیا را وادار نماید تا این سیاست را بازبینی نماید.
علاوه بر اعلام ویزا، دولت اسکات موریسون یک بسته حمایتی 27.1 میلیون دلاری را نیز برای جامعه افغانستانی مقیم استرالیا در راستای کمک به مهاجران تازه وارد و ادغام با زندگی جدیدشان در استرالیا اختصاص داد. این بودجه بین تقریباً چهل سازمان که وظیفه حمایت از پناهندگان تازه وارد را بر عهده داشتند توزیع شد. علیرغم این تلاشها، حمایت های ارائه شده ناکافی و در برخی موارد سوء مدیریت شده است. بسیاری از پناهندگان تازه وارد که من شخصا آنها را می شناسم، به دلیل تقاضای زیاد و ناکارآمدی سازمانی، برای دسترسی به مزایای این برنامه ها با مشکل مواجه شدهاند. یکی از زمینه های مهم نگرانی، ارائه آموزش های رانندگی است که گامی مهم در روند اسکان مجدد و ادغام پناهندگان تازه وارد است. دسترسی به آموزش رانندگی نه تنها فرصت های شغلی را افزایش میدهد، بلکه استقلال و تحرک بیشتر را برای پناهندگان تقویت می نماید. تقاضای زیاد و غییر دسترس بودن این برنامهها، بسیاری از تازه واردان را در مضیقه قرار داده و مانع از توانایی آنها برای مشارکت کامل در جامعه استرالیا شده است. هرچند که این بودجه دیگر مصرف شده است، اما دولت استرالیا همیشه جوامع چند فرهنگی را حمایت نموده و سازمانهای دولتی حامی جوامع چند فرهنگی بودجههای را برای رشد و پیشرفت جوامع چند فرهنگی اختصاص داده و میدهد. از سازمانهای که چنین بودجهها را به هر طریق از دولت میگیرند، انتظار میرود بطور درست مدیریت نموده و اولویتهای پناهندهگان تازه وارد را درست درک کرده و بر اساس اولویتهای پناهندهگان بودجههای دولت را مصرف نمایند. شاید ما توان تغییر سیاست کشورها در قبال افغانستان را نداشته باشیم، اما توان این را داریم که در این کشور، اولویتهای جامعه خود را درک نموده و در پی تغییر مثبت در جامعه باشیم.
4–7 دقیقه
آخرین نوشتهها

بیان دیدگاه