مرگ جیمی کارتر، سی و نهمین رئیسجمهور پیشین ایالات متحده امریکا، فرصتی برای بازنگری در نقش او در تحولات جهانی، بهویژه در افغانستان، فراهم میکند. دوران ریاستجمهوری کارتر (۱۹۷۷-۱۹۸۱) مصادف با یکی از بحرانیترین دورههای جنگ سرد بود. سیاستهای او در قبال افغانستان، بهرغم نیتهای اولیه، پیامدهایی بلندمدت و پیچیده بر این کشور و منطقه بر جای گذاشت.

AFP/Getty Images
در سال ۱۹۷۹، افغانستان درگیر یک کودتای داخلی و سپس تهاجم شوروی و اشغال افغانستان شد. این رویدادها تهدیدی جدی برای منافع غرب در برابر گسترش کمونیسم بهحساب میآمد. کارتر با صدور «دکترین کارتر»، اعلام کرد که ایالات متحده هرگونه تهدید به نفوذ شوروی در خلیج فارس و جنوب آسیا را تحمل نخواهد کرد. این دکترین سنگبنای سیاستهای ایالات متحده در قبال افغانستان و منطقه شد.
کارتر با حمایت از مقاومت افغانها علیه شوروی، زمینه ورود گسترده تسلیحات و کمکهای مالی به گروههای مجاهدین را فراهم کرد. این تصمیم که عمدتاً از طریق سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) و همکاری پاکستان اجرا شد، بهنوعی آغازگر روندی بود که بعدها به شکلگیری گروههای افراطی چون طالبان انجامید. اگرچه این سیاست در کوتاهمدت موفق شد هزینههای سنگینی بر شوروی تحمیل کند، اما پیامدهای بلندمدت آن برای افغانستان فاجعهبار بود.
منتقدان کارتر معتقدند که سیاست او در حمایت از مجاهدین، بدون در نظر گرفتن ساختار اجتماعی و سیاسی افغانستان، به بیثباتی این کشور دامن زد. از سوی دیگر، حامیان او استدلال میکنند که در شرایط جنگ سرد، کارتر چارهای جز مقابله با گسترش نفوذ شوروی نداشت. با این حال، این سیاست نه تنها به فروپاشی دولت افغانستان کمک کرد، بلکه زمینهساز دههها جنگ داخلی شد.
جیمی کارتر، سیونهمین رئیسجمهور ایالات متحده، در ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ در سن ۱۰۰ سالگی در منزل خود درگذشت. وی در دوران ریاست جمهوری (۱۹۷۷-۱۹۸۱) به دلیل تعهد به حقوق بشر و صلحطلبی شناخته شد، اما سیاست خارجی او تأثیرات متناقضی بهویژه در افغانستان برجای گذاشت. حمایت از مجاهدین افغان علیه اشغال شوروی، هرچند بهعنوان بخشی از سیاست مهار کمونیسم مطرح بود، جنگ داخلی، مهاجرت گسترده و آوارگی میلیونها افغان را در پی داشت. پس از ریاست جمهوری، فعالیتهای بشردوستانه او وجههای مثبت به وی بخشید، اما میراث سیاستهایش در افغانستان همچنان محل بحث و نقد باقی مانده است.
مرگ کارتر فرصتی است تا میراث او در افغانستان را مورد بازنگری قرار دهیم. اگرچه او قصد داشت از استقلال افغانستان در برابر نفوذ شوروی دفاع کند، پیامدهای سیاستهای او نشان میدهد که تصمیمات کوتاهمدت میتوانند تأثیری طولانیمدت و پیچیده داشته باشند.
در نهایت، میراث جیمی کارتر در افغانستان آینهای است از چالشهای سیاست خارجی آمریکا: تناقض میان نیتهای اخلاقی و پیامدهای عملی. مرگ او باید به ما یادآور شود که سیاستمداران باید نه تنها به نتایج فوری، بلکه به اثرات بلندمدت تصمیمات خود نیز بیندیشند.

بیان دیدگاه