خوشنویسی، این هنر کهن و والای شرقی، همواره ابزاری برای بیان لطافت روح و ژرفای اندیشهٔ اقوام مختلف بوده است. در میان قوم هزاره نیز، خوشنویسی اشعار هزارگی ظرفیت آن را دارد تا به عنوان یکی از نمادهای برجستهٔ فرهنگ و هویت ملی، جایگاه ویژه‌ای بیابد. اما با تأسف، در فضای فرهنگی امروز، این هنر اصیل و بومی در حاشیه مانده و آن‌گونه که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است.

اشعار هزارگی، که زبان گویای درد، شادی، تاریخ و هویت مردم هزاره‌اند، زمانی که با هنر خوشنویسی درآمیخته می‌شوند، به تجلی بصری و معنوی والایی می‌رسند؛ گویی کلمات نه فقط گفته، بلکه دیده و لمس می‌شوند. این ترکیب میان واژه و تصویر، زبان عینی و هنری جامعه است؛ زبانی که می‌تواند احساسات یک قوم را به آیندگان منتقل کند. اما با وجود چنین ظرفیت عظیمی، خوشنویسی اشعار هزارگی در سایهٔ غفلت نهادهای فرهنگی و برگزارکنندگان برنامه‌های هنری، در گوشه‌ای خاموش مانده است.

در سال‌های اخیر، تمرکز بیش از حد بر عناصر ظاهری فرهنگ مانند مد و لباس، به‌ویژه پوشاک خامک‌دوزی که عمدتاً توسط ماشین تولید می‌شود، سبب شده تا جنبه‌های فکری و هنری عمیق‌تری چون خوشنویسی به فراموشی سپرده شوند. حال آن‌که خط، نه تنها ابزاری برای نوشتن، بلکه حامل اندیشه، ذوق، و هویت تاریخی یک ملت است؛ حاصل دستان هنرمندی است که با هر حرکت قلم، فرهنگ را می‌نگارد و تاریخ را جاودانه می‌کند.

بی‌توجهی به خوشنویسی، در حقیقت بی‌توجهی به یکی از میراث‌های اصیل نیاکان ماست. خط و شعر، در کنار زبان، موسیقی، معماری و پوشش، ستون‌های فرهنگ هر قومی‌اند. اگر خط فراموش شود، بخشی از حافظهٔ جمعی ما از میان خواهد رفت. لازم است نهادهای فرهنگی، هنرمندان، و متولیان امور اجتماعی، به جای تمرکز صرف بر جلوه‌های تجاری و مدگرایانه، به ابعاد عمیق‌تر فرهنگی نیز بپردازند.

خوشنویسی اشعار هزارگی شایسته است که در قالب نمایشگاه‌ها، کارگاه‌های آموزشی، و برنامه‌های فرهنگی بازآفرینی شود. این هنر نه تنها تجلی زیبایی‌شناسی خط، بلکه نجات بخش روح و هویت قومی است؛ هنری که باید از پستوی فراموشی به صدر توجه بازگردانده شود.

بیان دیدگاه


آخرین نوشته‌ها