در تقویم‌ها، فقط یک روز است. اما برای دل‌هایی که با آن گره خورده‌اند، روز فرهنگ هزاره فراتر از تاریخ و تشریفات است. این روز، پژواک هزاران سال خاطره، رنج، ایستادگی و زیبایی‌ست؛ روایتی از مردمانی که در دامان کوهستان و دشت‌های خاموش هزارستان، فرهنگی را آفریدند که امروز چون شعله‌ای روشن، هنوز می‌سوزد و در گوشه و کنار جهان روشنی می‌بخشد.

در این روز، ما تنها به گذشته نگاه نمی‌کنیم؛ ما آن را لمس می‌کنیم. صدای دمبوره، سازی چوبی و ساده اما جان‌دار، مثل نبض یک تاریخ می‌تپد؛ از دل قرن‌ها، از بستر دردها و شادی‌ها. هر نغمه‌اش حکایتی‌ست از بیداد و امید. و زنان، با جامه‌هایی آراسته به خامک‌دوزی‌های سحرانگیز، با نقش‌هایی که از دل کوه و خاک سر بر آورده اند، همراه مردانی با پوشش سنتی و سرافراز، در برابر چشم زمان ایستاده‌اند: زیبا، اصیل، مقاوم.

عکاس: محمد حسینی

عطر غذاهای محلی، طعم کهن روزگاران را دارد. هر لقمه، روایتگر خلاقیت، سلیقه و جان‌بخشی مردمی‌ست که حتی در دل مهاجرت و هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین اجدادی شان ، زندگی را جشن گرفته‌اند.

اما روز فرهنگ هزاره فقط آیینه‌ای از گذشته نیست؛ پلی‌ست میان آنچه بوده‌ایم و آنچه می‌خواهیم باشیم. در جهانی که هر روز بیشتر به رنگ‌ها و تفاوت‌ها ارج می‌نهد، فرهنگ هزاره با تمام عمق و درخشش‌اش، سزاوار دیده شدن، شنیده شدن و پاسداری‌ست.

عکاس: محمد حسینی

و ما در این روز، با افتخار سر فرود می‌آوریم به پیشگاه میراث نیاکان‌مان. با دل‌هایی سرشار از امید، گام‌ به‌ گام به‌سوی فردایی می‌رویم که در آن، هر فرهنگ، هر رنگ و هر روایت، جایی شایسته در دل جامعه دارد؛ جامعه‌ای برابر، انسانی و رنگین.

روز فرهنگی هزاره در فضای مملو از عشق و صفا و صمیمیت با حضور چشمگیر خانواده ها و اقشار مختلف مردم و هزاره های ساکن سیدنی در  سالن اجتماعی بیرالا (Berala Community Centre) برگزار شد. بسیاری از شرکت کنندگان خصوصا خانم ها لباس های شاد، رنگین و خامک دوزی پوشیده بودند 

عکاس: محمد حسینی

این برنامه به همت و همکاری انجمن های دانشجویی: صبا Saba، بامیان Bamyan،  صفا Safa،  یوسس Usas ، ایا Aya و کاتب Kateb برگزار گردید.

گردانندگی برنامه را آقای مهدی کریمی و خانم حمیده امیری  به عهده داشتند.

عکاس: واحد سهرابی

میز حنا

برنامه دارای تنوع و زیبایی های ویژه بود، در گوشه ای از سالن دختران نوجوان در حالیکه لباس زیبای  خامک دوزی هزارگی بر تن داشتند پشت میز نشسته و میز حنا تدارک دیده بودند هر کی علاقه مند بود دستانش را حنا نقش میزدند، حنا کردن دستان یکی از رسم کهن هزارگی به شمار میرود که از روزگاران کهن در میان خانواده نقش به سزای دارد.

عکاس:صدیقه سهرابی

در گوشه دیگر از سالن یکی از بخش های که توجه را جلب میکرد نمایش انواع غذاهای سنتی هزارگی بود که نماد سنت دیرینه این مردم را نشان میدهد.

موسیقی

دمبوره، این ساز روح‌نواز و کهن، از دیرباز همدم و همراه جان‌ها و نغمه‌سرای دل‌های مردم هزارستان در تمام محفل ها بوده است؛ سازی که نه‌تنها در پهنه کوهستان‌های پرشکوه آن سرزمین، بلکه فراتر از مرزهای جغرافیایی، در دل و جان مشتاقان خویش مأوا یافته و با نغمه‌های ساده اما ژرف‌اش، پیوندی عمیق و ناگسستنی با فرهنگ، خاطرات و احساسات مردمان یافته است.

عکاس: خادم فیاض

فرید و نوید، دو هنرمند نوجوان با چهره‌هایی آکنده از لبخند و دل‌هایی سرشار از شور زندگی، با پنجه‌های توانمند خود نوای جادویی دمبوره را بر جان شب نشاندند؛ صدای دل‌نشین‌شان در تار و پود فضا پیچید و شبی رؤیایی و فراموش‌نشدنی را برای خانواده ها رقم زد، شبی که در خاطره‌ها جاودانه خواهد ماند، این دو هنرمند را شرکت کنندگان با دست زدن های پیاپی تشویق و همراهی کردند.

شعر و مقاله

حبیب کریمی، یکی از دانشجویان پُرتلاش و از اعضای گروه صبا، در حرکتی شایسته و ماندگار، پرزنتیشنی پُرمایه درباره‌ی فهم قدرت تاریخی قوم هزاره ارائه کرد. او با نگاهی ژرف‌نگرانه، به بازخوانی نقش کاتب هزاره به‌عنوان نماد بارز خرد و مقاومت پرداخت؛ چهره‌ای که در اوج ظلمت تاریخ، مشعل آگاهی را فروزان نگه داشت و صدای خاموش‌شدگان را بر سطرهای تاریخ نشاند.

در ادامه، کریمی به بررسی دقیق و موشکافانه‌ی شخصیت‌های اثرگذار در سرنوشت هزاره‌ها پرداخت؛ از خاستگاه‌های تاریخی گرفته تا پراکندگی آنان در جغرافیای دیاسپورا. او با بیان شیوا و تحلیلی آکادمیک، روند شکل‌گیری هویت جمعی هزاره‌ها را در بستر زمان ترسیم کرد و نقش مبارزه، فرهنگ و آگاهی تاریخی را در احیای جایگاه این قوم ستم‌دیده اما سربلند به زیبایی به تصویر کشید.

زینب رضایی یکی از دانشجویان مستعد دانشگاه مقاله ای زیبا به زبان انگلیسی در رابطه با فرهنگ هزاره قرائت کرد.

شریف کریمی عضو انجمن دانشجویان افغانستان در دانشگاه سیدنی، در رابطه با فرهنگ هزارگی و بعد تاریخی آن مقاله ای زیبا قرائت کرد

ام البنین امیری، از دانش‌آموزان خوش‌ذوق و مستعد، با صدایی گرم و دلنشین، یکی از اشعار زیبای طاهر هجران را که به زبان هزارگی سروده شده بود، با چنان سلاست و لطافتی دکلمه کرد که جان کلمات در گوش جان شنونده نشست و روح شعر را زنده کرد؛ اجرایی که نه‌تنها شیرینی زبان مادری را به نمایش گذاشت، بلکه در دل‌ها نیز ردّی از احساس و اصالت به جا گذاشت.

مشاعره / شعرجنگی

از دیر زمان در میان هزاره ها در قریه جات شعرجنگی رواج داشت و نظر به شوق علاقه این مردم به فرهنگ و ادبیات فارسی بسیاری از مردم اشعار شاعران مشهور نظیر حافظ و نظامی را حفظ داشتند، در این برنامه مشاعره / شعر جنگی یکی از بخش های جذاب‌ بود که شرکت کنندگان به دو گروپ تقسیم شده و با اشتیاق فراوان با هم مشاعره/ شعر جنگی کردند و بار دیگر این سنت کهن را گرامی داشتند.

عکاس: محمدحسینی

 نمایش لباس هزارگی

از آنجاییکه پوشش و لباس دست دوزی (خامک دوزی) هزارگی از زیبایی ویژه برخوردار است و نشان دهنده دستان هنرمند زنان هزاره هست که با شور و اشتیاق فراوان از تار و پود نقش و نگار زیبا می آفرینند، خامک دوزی از قدیم الایام در میان هزاره ها رواج داشت اما امروزه کم کم به یک صنعت زیبا و جذاب تبدیل شده است این لباس اکثرا در افغانستان و کویته پاکستان بوسیله زنان هزاره خامک دوزی و تولید می شود و در تمام نقاط جهان جا باز کرده و طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است، در این برنامه نیز لباس زیبای خامک دوزی هزارگی نمایش داده شد.

در پایان مراسم، برنامه با نواختن دمبوره و رقص گروهی جوانان به اوج رسید. شور و شادی حاکم بر فضا، شبی به‌یادماندنی را برای خانواده‌ها رقم زد؛ شبی که نه‌تنها در تقویم، بلکه در دل‌ها نیز ماندگار خواهد ماند.

بیان دیدگاه


آخرین نوشته‌ها