در حوزه کشورهای نوردیک، موزه‌های فضای باز جایگاهی منحصربه‌فرد یافته‌اند؛ نه صرفاً به‌مثابه نمایشگاه اشیای تاریخی، بلکه به‌مثابه روایت‌گرانی زنده از تجربه زیسته مردمان گذشته. در میان این موزه‌ها، «موزه فرهنگی نروژ» در اسلو و «گملای لینک‌شوپینگ» در سوئد، دو نمونه برجسته‌اند که با وجود تفاوت‌های محتوایی و جغرافیایی، در هدف و روش روایت تاریخ با یکدیگر همسو هستند.

کلیسای گول، ۱۲۰۰ میلادی، موزه هنر و تاریخ ناروی

موزه فرهنگ و تاریخ ناروی (اسلو)
موزه فرهنگی ناروی، که از سال ۱۸۹۴ در اسلو فعالیت دارد، یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های فضای باز جهان است. این مجموعه با گردآوری بیش از ۱۶۰ ساختمان از سراسر ناروی؛  از خانه‌های شهری گرفته تا مزارع روستایی، از کلیساهای قرون وسطایی تا چادرهای سامی‌ها، کوشیده تصویری جامع و زنده از زندگی در ناروی را از قرون وسطی تا دوران معاصر بازسازی کند.

آنچه این موزه را از دیگر نمونه‌ها متمایز می‌کند، تمرکزش بر تنوع فرهنگی ناروی است. در کنار نمایش زندگی طبقات مختلف اجتماعی، روایت‌هایی از زندگی اقلیت‌هایی چون سامی‌ها، فرایند مهاجرت، شهرنشینی و صنعتی‌شدن نیز حضور دارند. بازیگران با لباس‌های سنتی در نقش مردم گذشته ظاهر می‌شوند، در کارگاه‌های بافندگی یا چوب‌تراشی فعالیت می‌کنند و فضاهایی مانند جشن‌های محلی یا بازارهای سنتی بازآفرینی می‌شود.

در یکی از تابلوهای اطلاعاتی این موزه، داستانی از سختی‌های زندگی عشقی در جامعه سنتی کشاورزی به چشم می‌خورد. در این روایت، که برگرفته از تصنیف محلی ناروی «تو را بیرون از پنجره می‌بینم» است، زنی برای معشوقش  یک چنگک را
چون نشانه‌ای روی بام می‌گذارد تا بفهماند همسرش در خانه نیست. زن شوهرش را «شیطان»، «وحشی» و «دیوانه» می‌خواند. در جامعه کشاورزی ناروی، ازدواج چارچوب رسمی عشق بوده، چارچوبی که مملو از اجبار و خشونت می‌توانسته باشد. طلاق ممکن نبوده و زن ناگزیر از تحمل بوده است. این نمایش ساده، بازتابی عمیق از واقعیتی تاریخی‌ست که در پسِ روابط انسانی نهفته بوده است.

کلاس درس قرن ۱۹، موزه گملا لینک‌شوپینگ

موزه گملای لینک‌شوپینگ (سوئد)
در سوی دیگر این منطقه، گملای لینک‌شوپینگ در سوئد قرار دارد؛ موزه‌ای که از دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت و حاصل تلاش برای نجات و حفظ ساختمان‌های چوبی سنتی در حال تخریب بود. این موزه در حاشیه شهر لینک‌شوپینگ واقع شده و با انتقال و بازسازی بیش از صد بنای تاریخی، تصویری از یک شهر سوئدی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را بازسازی کرده است. خیابان‌های سنگ‌فرش‌شده، مغازه‌ها، اداره پست، مدرسه، داروخانه و نانوایی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که بازدیدکننده حس کند به گذشته قدم گذاشته است.

این فضا نیز صرفاً موزه‌ای ایستا نیست؛ افراد با لباس‌های سنتی نقش‌های شغلی آن دوران را بازی می‌کنند و با نمایش‌های تعاملی، زندگی گذشته را به‌صورت زنده بازسازی می‌کنند. مزرعهٔ والا در حومه این موزه، سبک زندگی کشاورزی گذشته را به نمایش می‌گذارد.

در یکی از بخش‌های این موزه، زندگی یک معلم زن در سال ۱۹۱۵ بازسازی شده است. در تابلویی از آن فضا، چنین آمده است:

«سال ۱۹۱۵ است. روز کاری معلم زن به پایان رسیده. وقتی بچه‌های مدرسه به خانه می‌روند، مدرسه ساکت و خالی می‌شود. در آن ساختمان بزرگ، حس تنهایی به سراغش می‌آید. او مجرد است و زندگی‌ای مسیحی و پاک‌دامنانه دارد. قوانین چنین حکم می‌کنند که نباید تشکیل خانواده دهد، چرا که در این صورت ممکن است شغلش را از دست بدهد. حقوق معلمی‌اش اندک است. توانایی مالی برای تجملات بی‌فایده ندارد. خانه‌اش کوچک است و تنها ضروری‌ترین وسایل را می‌توان در آن جا داد.» این روایت، نه‌فقط بازنمایی یک حرفه، بلکه بازتابی از محدودیت‌های اجتماعی و جنسیتی آن دوران است.

اشتراکات، تفاوت‌ها و جایگاه جهانی
هر دو موزه، با وجود تفاوت در تمرکز محتوایی، یکی بیشتر فرهنگی، اجتماعی و دیگری بیشتر شهری کاربردی بر یک اصل کلیدی پایبندند. بازآفرینی زندگی به جای نمایش صرف اشیا. تاریخ در این فضاها از شیشه و vitrine بیرون آمده، به صدا، بو، لمس و مشارکت بدل شده است. بازدیدکننده در این موزه‌ها نه تنها تماشاگر، بلکه تجربه‌کننده تاریخ است؛ بخشی از روایت تاریخی.

چنین سبک موزه‌داری، در کشورهای نوردیک ریشه در ایده‌هایی دارد که هویت ملی و تجربه زندگی مردم عادی را در مرکز روایت تاریخی قرار می‌دهند. این گرایش، به‌ویژه پس از تحولات قرن نوزدهم و ظهور ناسیونالیسم فرهنگی، قوت گرفت؛ زمانی که دولت‌ها و روشنفکران در تلاش بودند روایت‌هایی زنده و ملموس از فرهنگ بومی خلق کنند.

اگرچه این سبک بیشتر در حوزه اسکاندیناوی گسترش یافته، اما در دیگر کشورها نیز نمونه‌هایی از آن دیده می‌شود. برای مثال، در لهستان، آلمان، بریتانیا و حتی ایالات متحده، موزه‌هایی وجود دارند که با محوریت فضای باز، ساختمان‌های قدیمی را بازسازی کرده و تلاش می‌کنند تاریخ را در بستر زندگی روزمره روایت کنند. با این حال، آنچه موزه‌های نوردیک را متمایز می‌سازد، انسجام روایی، عمق اجتماعی و پیوند نزدیک این موزه‌ها با سیاست‌های آموزشی و فرهنگی معاصر است.

در جهانی که شتاب مدرنیته گاه آدمها را از ریشه‌های شان جدا می‌کند، چنین فضاهایی مجالی هستند برای بازگشت، تأمل و گفت‌وگو میان گذشته و اکنون.

موزه فرهنگ و هنر ناروی
موزه فرهنگی و هنر ناروی
موزه فرهنگ و هنر ناروی، زندگی تجملی فرن نوزدهم/بیستم
اسکناس‌های اولیه سوئد، موزه گملا لینک‌شوپینگ
چاپخانه و ماشین‌های چاپ، قرن نوزدهم، موزه گملا لینک‌شوپینگ
موزه فرهنگ و تاریخ ناروی؛ ۱۷۰۰ میلادی
قلم و دوات؛ قرن نوزده، موزه گملا لینک‌شوپینگ

بیان دیدگاه


آخرین نوشته‌ها