در تحولی تازه که بار دیگر چهره‌ٔ سرکوب‌گر و انحصارطلب حاکمیت طالبان را آشکار می‌سازد، آیت‌الله واعظ‌زاده بهسودی، از مراجع برجستهٔ شیعیان افغانستان، اعلام کرده است که دفتر و مدرسهٔ دینی او در منطقهٔ شیعه‌نشین دشت‌برچی کابل از سوی طالبان پلمب شده و مدرسان، طلاب و اعضای آن اخراج گردیده‌اند. او این اقدام را نه یک تصمیم اداری، بلکه نتیجه‌ٔ «توطئه‌»، «شایعه‌سازی» و «دسیسه‌چینی» افرادی مانند «حاجی امین» و هیأت امنای خودخواندهٔ مسجد و مدرسهٔ مهدویه دانسته که با نفوذ در ساختار محلی طالبان، به حذف رقبای مذهبی خود می‌پردازند.

منبع: رسانه های اجتماعی

واعظ‌زاده با انتشار اعلامیه‌ای تند، نه تنها مشروعیت شرعی نماز در مسجد مهدویه را زیر سوال برد و آن را باطل دانست، بلکه صراحتاً اعلام کرد که از «تولیت شرعی» این مکان کناره‌گیری می‌کند و حتی از وزارت عدلیهٔ طالبان نیز هیچ‌گونه تقاضایی برای بازگشایی دفتر خود نخواهد داشت. این اعلام موضع، تنها یک تصمیم شخصی نیست، بلکه نمادی از مقاومت در برابر سیطرهٔ مذهبی تحمیلی طالبان بر نهادهای دینی است. واعظ‌زاده با اشاره به این‌که نمایندگی مراجع دینی غیر‌افغان در افغانستان همچنان فعال‌اند، پیام روشنی می‌دهد: طالبان با مخالفان داخلی سخت‌گیرند، اما با نفوذ خارجی‌ها مماشات دارند.

این نخستین بار نیست که نهادهای وابسته به این مرجع دینی هدف قرار می‌گیرند. حدود یک هفته پیش، بنیاد خیریهٔ او نیز به بهانهٔ واهی بسته شد و چهار نفر از کارکنانش بازداشت شدند، که پس از چند روز بدون اثبات اتهام آزاد گردیدند. این نمونهٔ بارزی از رفتارهای خودسرانه و غیرقانونی طالبان است؛ ساختاری که در آن نهادهای امنیتی و قضایی نه براساس قانون، بلکه بر مبنای شایعه و رقابت‌های محلی تصمیم‌گیری می‌کنند. واعظ‌زاده می‌گوید که مأموران طالبان حتی تا سطح وزیر، بدون بررسی صحت اخبار، اقدام به تعطیلی و اخراج می‌کنند.

در بطن این ماجرا، بحران مشروعیت در فضاهای دینی و مذهبی کشور نیز عیان می‌شود. طالبان که پیش‌تر با استفاده از خشونت، بر نهادهای اجرایی مسلط شده بودند، اکنون در تلاش‌اند تا سلطهٔ خود را بر عرصه‌های دینی نیز گسترش دهند؛ با نصب هیأت امنای فرمایشی و حذف علمای مستقل. در چنین فضایی، اعلام عدم مشروعیت نماز جماعت از سوی یک مرجع دینی، نه فقط یک فتوا، بلکه نشانه‌ای از مقاومت در برابر یک مهندسی مذهبی تحمیلی‌ است که هدفش، شکل‌دهی به جامعه‌ای یک‌دست و منطبق با خوانش سلفی‌ـ‌دیوبندی طالبان است.

اما در سطحی فراتر از نزاع مذهبی، آن‌چه در حال رخ دادن است، بخشی از یک سیاست فراگیر حذف و به‌حاشیه‌راندن جامعهٔ شیعه در افغانستان است. پس از بازگشت طالبان در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، موجی از اقدامات هدفمند علیه هزاره‌ها و شیعیان به راه افتاده است: از بسته شدن نهادهای آموزشی و دینی گرفته تا بازداشت‌ دختران در خیابان‌ها و حذف چهره‌های مذهبی منتقد. واعظ‌زاده از معدود روحانیونی‌ست که به‌صراحت از عدم دیدار رهبر طالبان با علمای شیعه انتقاد کرده و هشدار داده است که ده میلیون شیعه را نمی‌توان در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور نادیده گرفت.

در نهایت، بسته شدن دفتر و مدرسهٔ آیت‌الله واعظ‌زاده را نباید یک رویداد منفرد تلقی کرد، بلکه باید آن را بخشی از پروژه‌ی کلان طالبان برای ساختن جامعه‌ای تک‌صدا و یک‌دست دید؛ پروژه‌ای که با سرکوب اقلیت‌ها، تعطیلی نهادهای مستقل، و سکوت تحمیلی همراه است. اما این مسیر نه تنها ناپایدار است، بلکه دیر یا زود با واکنش اقلیت‌ها، علمای مستقل، و نیروهای آگاه جامعه مواجه خواهد شد. تاریخ افغانستان نشان داده است که تحمیل دینی و حذف هویتی، پایدار نیست؛ و صدای حق، هرچند خاموش شود، باز خواهد گشت.

بیان دیدگاه


آخرین نوشته‌ها