
در نهمین سالگرد فاجعه دردناک دوم اسد در میدان دهمزنگ کابل، مراسمی پُرشکوه با حضور پرشور مردم، فعالان اجتماعی و فرهنگی در شهر ملبورن استرالیا برگزار شد. این برنامه، که به یاد قربانیان یکی از تلخترین وقایع تاریخ معاصر افغانستان اختصاص داشت، نه تنها لحظهای برای سوگ و تأمل، بلکه بستری برای گفتوگو، تحلیل و بازاندیشی درباره عدالت، مقاومت و سرنوشت یک ملت تحت ستم بود.

برنامه با گردانندگی نوروز امینی و سهیلا قادری آغاز شد. در آغاز، قاری عبدالوحید حیدری آیاتی از قرآن کریم تلاوت کرد و سپس سرود ملی استرالیا بهعنوان نمادی از احترام به کشور میزبان نواخته شد؛ نشانی از پیوند میان هویت مهاجر و ارزشهای سرزمین جدید. شکیبا زاهدی با خوانش مقالهای درباره فاجعه دوم اسد، فضایی آمیخته از عمق تاریخی و احساسات انسانی در برنامه پدید آورد.
مهدی افضلی، یکی از سخنرانان کلیدی برنامه، با مروری بر تاریخ سرشار از رنج و مقاومت مردم هزاره، نقب به مقاومت هزارهها به رهبری بابه مزاری پرداخت و فعالیت شهید مزاری را نقطهعطفی در حافظه جمعی این مردم توصیف کرد. او گفت: «مزاری آن نهاد سیاسی را ساخت. ساختاری که هم بُعد نظامی داشت و هم به گفتوگوی سیاسی توجه میکرد.» و در ادامه افزود: «نسل ما رزمید تا تغییر به وجود آید.»
خالق ابراهیمی، از اعضای برجسته جنبش روشنایی و از زخمیان فاجعه دوم اسد، با صدایی بغضآلود اما استوار به بازخوانی خواستهها و آرمانهای جنبش پرداخت و گفت: «جنبش روشنایی خواست عینی داشت، مطالبه عینی داشت. بطور واضح میگفت که ما برق میخواهیم. این خواست در حالی بود که پل سرخ و شرق کابل برق داشت و برچی یک گور تاریک بود.» او در بخش دیگری از سخنانش از جامعه مهاجر هزاره در استرالیا قدردانی کرد و گفت: «یکی از کسانی که از این حمایتها استفاده کرد، من بودم.»
سید نادر احمدی، شاعر متعهد، در بخش فرهنگی برنامه، شعری الهامگرفته از مبارزات ارنستو چگوارا قرائت کرد. شعری که در عین فاصله با فلسفه عدم خشونت در جنبش روشنایی، دریچهای برای بازتاب تنوع رویکردها در فرهنگ سیاسی گشود.
بخش دوم برنامه به گفتوگویی تخصصی میان دکتر فرخنده اکبر، دکتر نعمتالله ابراهیمی و دکتر عباس فراسو با گردانندگی ابوذر معذوری اختصاص یافت. این پنل تلاش کرد ابعاد مختلف فاجعه دوم اسد، چرایی سرکوب جنبش روشنایی و چشمانداز آینده عدالتخواهی در شرایط کنونی را بررسی کند.
دکتر نعمتالله ابراهیمی گفت: «نظام بیعدالتی در افغانستان سختجانتر از آن بود که تصور میشد. در حالی که دولت جمهوریت با شعار حقوق بشر برپا شده بود و جامعه جهانی از آن حمایت میکرد، اما دیدیم که فقط به خاطر درخواست برق، معترضین سرکوب شدند، جوانان از بین رفتند. حادثه دهمزنگ نشان داد که چالشگری با تبعیض، هزینه سنگینی دارد.» او در ادامه به وابستگی ساختار قدرت افغانستان به بازیگران بینالمللی اشاره کرد و تأکید نمود که تحلیل جنبشهای اجتماعی را نمیتوان صرفاً در سطح داخلی انجام داد.
دکتر فرخنده اکبر از استقامت و قربانی شدن هزارهها، سخن گفت. او گفت: «هزارهها همیشه قربانی بودهاند، اما قربانیان دوم اسد با آگاهی به میدان آمدند. این حادثه نشان داد که در بین معترضان جنبش روشنایی جوانان بود، زنان بود، جمعیت معترضان و آگاه، و جنبش روشنایی، جنبشی مردانه نبود. ما دیدیم که چگونه خیابان به صحنه سیاست تبدیل شد.» او سپس با اشاره به وضعیت افغانستان تحت سلطه طالبان افزود: «جامعه مدنی افغانستان یک پروژه بود که با رفتن آمریکا و آمدن ترامپ در آمریکا و قطع شدن بودجها از بین رفت. و ما امروز تنها هستیم، امروز زنان افغانستان و باید روی خود تکیه کند، ما باید روی خودمان تکیه کنیم. باید قدرت نرممان را حفظ کنیم و آن را در قالبهای عملی مانند تأمین بورسیههای تحصیلی برای زنان پی بگیریم.»
دکتر عباس فراسو از زاویهای دیگر به بررسی حادثه دوم اسد پرداخت. او، بهعنوان کسی که در زمان جنبش روشنایی در دولت حضور داشت، گفت: «جنبش روشنایی با ما نشان داد که به دلیل ساختار تبعیض حضور در ساختار دولت غافلگیری و بیخبری به همراه دارد.» او همچنین با اشاره به رفتار هیجانی هواداران جنبش گفت: «در شرایط هیجانی کمتر عاقلانه و منطقی رفتار میتوانیم.»
دکتر ابراهیمی در ادامه نقدهایی جدی به شیوههای پیشین جنبش وارد کرد و خیابانآمدن را «رمانتیزهشده» توصیف کرد و گفت: «خواست خود را باید با خواست جمعی گره بزنیم. هزارهها به تنهایی نمیتوانند روشنی بیاورند؛ باید بخشی از جنبشی بزرگتر باشند.»
در این برنامه، اقای دیدار طرحی جامع را را در مورد ایجاد یک نهاد ارائه نمود و آنرا از ابعاد مختلف برررسی کرد. خانم کسندرا فرناندو، نماینده فدرال استرالیا نیز سخنان کوتاه را ایراد کرد.
برنامه نهمین سالگرد دوم اسد در ملبورن، تنها یک آیین یادبود نبود؛ بلکه آینهای برای بازتاب وضعیت امروز، بازنگری در مسیرهای مبارزاتی گذشته، و جستوجوی راههایی برای حفظ صدای عدالتخواهی در دل مهاجرت و انزوا بود. از تلاوت قرآن تا زمزمه شعر، از تحلیلهای آکادمیک تا شهادتهای زیسته، این مراسم کوشید تا روایتی خونین را به بستری برای بیداری، همبستگی و جستوجوی عدالت بدل کند. صدای روشنایی، همچنان در دل تاریکیها طنینانداز است.
























بیان دیدگاه