به نام خداوند آزادی و برابری
خانمها و آقایان، بزرگان گرامی، شام همگی شما بخیر. سخنم را با ادای احترام به یاد قربانیان جنگ و شهدای مردم افغانستان آغاز میکنم؛ همچنان به یاد همه قربانیان جنگها در سایر کشورها که به هر نحوی قربانی خشونت و بیعدالتی شدند. یاد همهشان گرامی باد.

از محبت و لطف شما صمیمانه سپاسگزارم و نیز از تمام کسانی که برگزاری این محافل و سفر مرا به استرالیا ممکن ساختند تا بتوانم در کنار هموطنان و عزیزانم زمانی را سپری کنم. حضور در جمع شما برایم مایهٔ افتخار و خوشحالی است.
تشکر ویژه دارم از داکتر سروری که با این دعوت، زمینهٔ گردهمایی و همبستگی ما را فراهم ساخت. همهٔ شما بهتر از من میدانید که اگر ما متحد باشیم، هیچ قدرتی نمیتواند ما را شکست دهد؛ اما اگر چه در خانواده، چه در جامعه و چه در سطح ملی دچار تفرقه شویم، خود زمینهٔ سوءاستفاده و شکست را فراهم میکنیم. یکی از مشکلات جدی و تاریخی افغانستان، نبود اعتماد میان مردم بوده است.

دوستان عزیز، یادآوری کردند که من برای حقوق زنان مبارزه کردهام. اجازه بدهید صریح بگویم: شما همه وامدار زنان هستید، دستپروردهٔ مادرانید. هر یک از شما فرزند مادری هستید که از خون و شیر او تغذیه کردهاید. در همین رابطه خاطرهای به یادم آمد.
در سال ۱۹۹۲ میلادی، پس از سقوط حکومت داکتر نجیب و خروج نیروهای شوروی، دفتر UNDP (برنامهٔ انکشافی سازمان ملل متحد) برای افغانستان در کویتهٔ پاکستان بازگشایی شد. من وقت ملاقات گرفتم و به دیدار مسئول آن دفتر رفتم. به او گفتم خوشحال هستم که فعالیتهای UNDP از حالت اضطراری خارج شده و شکل انکشافی به خود گرفته است و پرسیدم: آیا برنامههایی در رابطه با زنان دارید؟
او نگاهی به من کرد و گفت: برای زنان در افغانستان؟
گفتم: بلی.
گفت: من یکبار به لوگر رفته بودم و هیچ زنی را ندیدم.
در پاسخ گفتم: کسانی که روسها را از افغانستان بیرون کردند، از آسمان نیفتاده بودند؛ همهشان مادر داشتند.

امروز هم به شما دوستان عزیز میگویم: هر قدر رشد کنید، قهرمان شوید، سرمایهدار و ثروتمند گردید، هرگز فراموش نکنید که دستپروردهٔ یک زن و یک مادر هستید و از شیرهٔ جان همان مادر تغذیه کردهاید. پس جایگاه و منزلت زن و مادر را هرگز فراموش نکنیم.
دکتر سیماسمر در رابطه با برابری در خانواده ابراز داشت که: برابری را باید از درون خانواده آغاز کنیم. اگر در خانه تبعیض قایل شویم و یک جنس را بر جنس دیگر برتر بدانیم، بذر منازعه و بیعدالتی را از همانجا میکاریم. چنین خانوادهای پایههای استوار نخواهد داشت، زیرا کرامت انسانی در آن از میان میرود. وقتی از کرامت انسانی سخن میگوییم، باید از خودمان آغاز کنیم؛ به آن باور داشته باشیم و در عمل پیادهاش کنیم. پسران را بر دختران ترجیح ندهیم و تنها روی پسران سرمایهگذاری نکنیم با این تصور که عصای پیری ما خواهند شد، در حالیکه هم پسر و هم دختر میتوانند عصای پیری انسان باشند.
دکتر سیماسمر خطاب به خانواده ها اشاره داشت که همیشه در هر محفل به جوانان گفتهام و باز هم تأکید میکنم: دختران و پسران جوان، از سرمایه های مهم جامعه محسوب شده و هم چنان یکی از اساسیترین پایههای رشد یک جامعه، علم و دانش است. از هر فرصتی که برای شما مساعد است، برای آموختن و یادگیری استفاده کنید. میدانم این راه آسان نیست، اما ناممکن هم نیست. ضربالمثل معروف است که میگوید: «درخت پُرمیوه سر به زیر دارد.»
کوشش کنید خود را به زیور علم و دانش بیارایید؛ به طلا، موترهای گرانقیمت و تجملات دل نبندید، زیرا اینها با یک حادثهٔ کوچک از بین میروند، اما دانش سرمایه با ارزش است که هیچگاه از شما گرفته نمیشود. علم زیوری است که به انسان اعتمادبهنفس میدهد و مسیر زندگی را هموارتر میسازد.
وی در بخش دیگر از سخنانش در رابطه با چگونگی نصاب تعلیمی کشور اشاره داشت که هر ملتی را که بخواهند شکست دهند، نخست نظام تعلیم و تربیهٔ آن ملت را نابود میکنند. متأسفانه ما در افغانستان طی پنجاه سال جنگ، بارها شاهد این واقعیت بودهایم. هر حکومتی که آمده، نظام آموزشی کشور را مطابق میل و تفکر خود تغییر داده است.
در دورهٔ حکومت خلقیها، تلاش شد نظام آموزشی افغانستان بر اساس الگوی شوروی تغییر کند. پس از سقوط حکومت نجیب و به قدرت رسیدن مجاهدین، نصاب تعلیمی مطابق دیدگاه آنان دگرگون شد و مفاهیمی در متون درسی گنجانده شد که پیام خشونت برای کودکان و نسل جوان داشت. حتی اسباببازیهایی که نماد جهاد و جنگ بود، وارد خانوادهها شد و این خود ترویج خشونتی بود که از خانه آغاز و به جامعه گسترش یافت.
در دوران جمهوریت، ما تلاشهای زیادی کردیم تا نصاب تعلیمی را بر اساس ارزشهای حقوق بشر و برابری تنظیم کنیم. تا حدی موفق شدیم، اما نه آنگونه که میخواستیم. برای مثال، میگفتیم اگر در کتابها بنویسیم که هر انسانی در افغانستان حق دسترسی به آب آشامیدنی پاک و سرپناه مناسب دارد، این کجایش مغایر با دین است؟ متأسفانه در این زمینه کاملاً موفق نشدیم، هرچند نصاب آن دوره نسبت به بسیاری از دورههای دیگر بهتر بود.
اما امروز در دوران امارت، متأسفانه محتوای آموزشی بیشتر بر ترویج جنگ، خشونت، کشتن و زدن متمرکز است.
بنا براین، وظیفهٔ همه ماست که برای ایجاد فضای صلحآمیز تلاش کنیم؛ فضای که در آن یکدیگر را بپذیریم و به موجودیت هم اعتراف کنیم. یکی از مشکلات اساسی ما همین انکار دیگران بوده است. همه به یاد داریم در دوران حکومت مجاهدین، یکی از رهبران جهادی گفت: «هزارهها صفر اعشاریه صفر چهار فیصد است و ضرورتی ندارد در حکومت شریک باشند.» این بدترین نوع انکار واقعیت بود. انکار واقعیت هرگز مشکل را حل نمیکند؛ بلکه اعتراف به واقعیت، گام نخست حل مشکل است.
وقتی از آبادی افغانستان، از برابری و برادری اقوام سخن میگوییم، نمیتوانیم تنها بر قوم خود تمرکز کنیم. همهٔ اقوام حق برابر میخواهند و باید از حقوق مساوی برخوردار باشند. مساوات و برابری مردم، یگانه راه نجات افغانستان است.
نادیده گرفتن حق یک انسان؛ حقی که خداوند به او داده اشتباه بزرگی است؛ فرقی نمیکند این کار به نام حکومت دموکراتیک باشد، اسلامی، جمهوری یا امارتی. در هر صورت، مردم به تنگ میآیند. برای حفظ کرامت خودمان، باید به کرامت دیگران احترام بگذاریم. این واقعیت جامعهٔ افغانستان است و نباید آن را انکار کنیم.
من بسیار خرسندم که جامعهٔ هزاره رشد چشمگیری داشته و به توانمندیهای قابل توجهی دست یافته است، بهویژه دختران جوان که آیندهٔ جامعهاند. امیدوارم روزی برسد که هر یک از آنان به سیما سمر دیگری تبدیل شود و صدها سیما سمر در این جامعه پرورش یابد.
در پایان، میخواهم یادآوری کنم: دوستان عزیز، شکرگزار باشید که به رفاه رسیدهاید، سرمایه و زندگی خوب دارید؛ اما از رقابتهای منفی پرهیز کنید. فراموش نکنید که تاریخ شما در افغانستان ریشه دارد و فراموشی تاریخ، به معنای گمکردن هویت است. هویت خود را حفظ کنید و به نزدیکانتان کمک نمایید؛ دستشان را بگیرید تا بیاموزند و رشد کنند.

بیان دیدگاه