نسلکشی هزارهها یکی از وقایع تاریک و کمترشناختهشده تاریخ افغانستان است که در دوران سلطنت عبدالرحمن خان (۱۸۸۰-۱۹۰۱) رخ داد. در طول این دوره، عبدالرحمن خان با سیاستهای سرکوبگرانه خود بهدنبال تحکیم قدرت و ایجاد یک افغانستان مرکزی قدرتمند بود. یکی از بخشهای اصلی این سیاست، سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی، بهویژه هزارهها بود. هزارهها که عمدتاً شیعهمذهب و ساکن مناطق مرکزی افغانستان (هزارستان) بودند، با مقاومت در برابر سیاستهای شاه و تلاش برای حفظ استقلال خود، هدف حملات وحشیانه دولت قرار گرفتند. تخمینها حاکی از آن است که بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از جمعیت هزارهها در این دوره کشته یا بهعنوان برده فروخته شدند و بقیه مجبور به مهاجرت و ترک سرزمینهای خود و آواره سرزمین های دور شدند.
این واقعه تنها یک واقعه تاریخی نیست، بلکه اثرات آن همچنان در جامعه هزارههای افغانستان و حتی در جامعه دیاسپورای هزاره در کشورهای مختلف جهان، از جمله استرالیا، محسوس است.
مظلومیت و مقاومت این قوم در طول تاریخ نشاندهنده اسارت جسم و روح هزارهها در دوران عبدالرحمن است، اما در عین حال بازتاب و نمادی از مقاومت و پایداری هزاره هاست. بازگویی تاریخچه نسلکشی هزاره تلاشی است برای زنده نگهداشتن یاد قربانیان و بیان داستانی که سالها در سایه سانسور و انکار قرار داشت.

نسلکشی سیستماتیک هزارهها یکی از خونبارترین فصلهای تاریخ افغانستان است که از دوران حکومت عبدالرحمن آغاز شد و تا دوران معاصر، تحت حکومتهای کرزی، غنی و طالبان، ادامه یافته است. این روند به شکلهای مختلفی از سرکوب، تبعیض، و قتلعام جمعی علیه هزارهها انجام شده است. برای تحلیل جامعتر این موضوع، لازم است به دوران مختلف تاریخی نگاهی داشته باشیم تا بتوانیم ابعاد مختلف این ستمها را بهخوبی درک کنیم.
دوران عبدالرحمن و آغاز نسلکشی هزارهها
حکومت عبدالرحمن خان (1880-1901) در تاریخ هزارهها به عنوان دورهای سیاه شناخته میشود. او تلاش کرد تا سلطهاش را بر مناطق مختلف افغانستان تحمیل کند و در این راستا به شدت به هزارهها، که در مناطق کوهستانی مرکزی افغانستان (هزارستان) زندگی میکردند، حمله کرد. عبدالرحمن سیاستهایی را اجرا کرد که به معنای واقعی کلمه یک نسلکشی تمام عیار را رقم زد.
هزارهها نه تنها به عنوان یک گروه قومی و مذهبی مورد هدف قرار گرفتند، بلکه دلیل اصلی سرکوب آنها، مقاومتشان در برابر سیاستهای عبدالرحمن بود. هزاران هزاره کشته شدند، زمینهای آنها تصرف شد و بسیاری از آنان به بردگی فروخته شدند. این کشتار و سلب مالکیتها منجر به فروپاشی ساختار اجتماعی هزارهها شد و آنان را در وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیفی قرار داد.

عبدالرحمن هزارهها را “کافر” خوانده و فتوایی برای جهاد علیه آنها صادر کرد که منجر به قتلعامهای فجیع و مهاجرتهای گسترده این قوم شد. یکی از بزرگترین مهاجرتهای اجباری در تاریخ معاصر افغانستان، مربوط به این دوران است که بخش بزرگی از هزارهها به کشورهای همسایه، پاکستان و به ویژه ایران، مهاجرت کردند.

دوران ظاهر شاه و جمهوریت داوود خان
پس از حکومت عبدالرحمن، هزارهها همچنان در حاشیه قدرت باقی ماندند و از حقوق اجتماعی و سیاسی و مدنی خود محروم شدند. هرچند در دوران ظاهر شاه (1933-1973) و سپس داوود خان (1973-1978) کشتارهایی مانند دوران عبدالرحمن رخ نداد، اما تبعیض سیستماتیک علیه هزارهها ادامه یافت. هزارهها از تحصیلات، شغلهای دولتی و دسترسی به منابع اقتصادی محروم بودند. دولتهای وقت همواره آنها را به عنوان یک گروه حاشیهای و دست دوم تلقی میکردند.


با سقوط رژیم کمونیستی در افغانستان و ورود مجاهدین به قدرت، وضعیت هزارهها به شدت وخیمتر شد. در طول جنگ داخلی (1992-1996)، هزارهها از سوی گروههای مختلف مجاهدین، به ویژه گروههایی مانند حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و شورای نظار به رهبری احمد شاه مسعود، هدف حملات شدید قرار گرفتند. شهر کابل در این دوران شاهد کشتار گسترده هزارهها بود. در سال 1993، در حادثهی معروف “کشتار افشار”، هزاران هزاره بی گناه به طرز وحشیانهای قتلعام شدند.

ظهور طالبان، تکرار نسل کشی دیگر
با روی کار آمدن طالبان در سال 1996، وضعیت برای هزارهها بدتر شد. طالبان، که از ایدئولوژی تندرو برخوردار بودند، هزارهها را نه تنها به دلیل قومیتشان بلکه به دلیل مذهب شان هدف قرار دادند. در این دوران، هزاران هزاره در مناطق مختلف افغانستان به ویژه مزار شریف، بامیان و یکاولنگ، قتلعام شدند. این کشتارها به شدت قساوتآمیز بودند و طالبان به طور سیستماتیک مردم هزاره را هدف قرار داده و حتی بسیاری از آنان را از خانهها و مزارع شان بیرون رانده و مُلک و دارایی و سرزمین شان را غارت و تصاحب شدند.
با سقوط رژیم طالبان در سال 2001 و روی کار آمدن دولت جدید به رهبری حامد کرزی، بسیاری امیدوار بودند که وضعیت هزارهها بهبود یابد. هرچند دولت کرزی برخی اقدامات برای بهبود وضعیت هزارهها انجام داد و برخی از هزارهها به پستهای مهم دولتی رسیدند، اما تبعیضهای تاریخی و ساختاری علیه آنان ادامه یافت. به ویژه در مناطق دورافتاده مانند هزارستان، خدمات اولیهی اجتماعی و توسعه زیرساختها به شکل نابرابری توزیع میشد.

دولتهای کرزی و غنی اگرچه به ظاهر ادعای حمایت از حقوق همه اقوام افغانستان را داشتند، اما در عمل، در مواجهه با حملات به هزارهها ناکارآمدی و بیعملی از خود نشان دادند. بیشترین حملات خونین و تروریستی در دوران ریاست اشرف غنی رییس جمهور فراری صورت گرفت بنا براین عدم توانایی دولت در محافظت از هزارهها و عدم پیگرد عاملان این حملات، به نارضایتی عمیق این قوم دامن زد.
در دوران اشرف غنی (2014-2021)، وضعیت هزارهها حتی پیچیدهتر شد. حملات تروریستی به هزارهها، به ویژه از سوی گروههای مانند داعش و طالبان، افزایش یافت. مدارس، بیمارستانها، ورزشگاه و مساجد و محل تجمعات هزارهها بارها مورد حملات خونین قرار گرفتند. یکی از خونینترین حملات، حمله به مظاهره کنندگان جنبش روشنایی و مرکز آموزشی موعود و مرکز آموزشی کاج در غرب کابل بود که دهها جوان نخبه و تحصیل یافته و دانشآموز هزاره کشته شدند.

فرار غنی و ظهور مجدد طالبان
با فرار شرم آور اشرف غنی که زمینه ساز به قدرت رسیدن طالبان گردید، بار دیگر وضعیت هزاره بدتر شد و با بازگشت طالبان به قدرت در سال 2021، هزارهها بار دیگر با تهدیدات جدی مواجه شدند. طالبان از بدو ورود به قدرت، با سرکوب و اعمال فشار بر هزارهها، به ویژه در مناطق مرکزی افغانستان مانند بامیان، دایکندی و غزنی و ارزگان، مالستان و جاغوری روندی مشابه دوران اول حکومت خود را آغاز کردند. هرچند طالبان ادعا کردهاند که نسبت به گذشته تغییر کردهاند و سعی دارند به همه اقوام و مذاهب احترام بگذارند، اما واقعیتهای میدانی نشان از ادامهی سیاستهای تبعیضآمیز و خشونتآمیز علیه هزارهها دارد.
در ماههای اخیر، گزارشهایی از حملات و قتلعامهای هزارهها در دایکندی و ارزگان منتشر شده است. طالبان به بهانههای مختلف، از جمله ادعای شورش یا همکاری با نیروهای مقاومت، به مناطق هزارهنشین حمله کرده و مردم را به قتل رساندهاند. این قتلعامها در کنار سیاستهای تبعیضآمیز، مانند محرومیت از تحصیلات و محدودیتهای شغلی، شرایط زندگی برای هزارهها را به شدت دشوار کرده است.
درست یک هفته قیل حملات مرموز بر افراد ملکی باشندگان بی گناه دایکندی، که در نتیجه این حمله ۱۴ تن از مردم بیگناه ملکی به شهادت رسیدند. این حملات به وضوح نشان میدهد که طالبان به رغم ادعاهایشان در مورد تامین امنیت جانی مردم نه تنها موفق اند، که ناکام و ناکارا اند و عمدا زمینه نسل کشی و کشتار افزاد ملکی بی گناه را هموار میکند.
نسلکشی سیستماتیک هزارهها از دوران عبدالرحمن تا به امروز، با تغییرات در حکومتهای مختلف، ادامه یافته است. هرچند روشهای سرکوب ممکن است متفاوت بوده باشد، اما هدف اصلی همیشه یکسان بوده است: حذف یا به حاشیه راندن یک قوم که به دلیل قومیت و مذهبش از سوی حاکمان به عنوان “دیگری” تلقی میشود. از دوران عبدالرحمن گرفته تا حکومت طالبان، هزارهها همواره قربانی تبعیض، سرکوب و قتلعامهای خونین و کوج اجباری بودهاند. قربانیان اخیر در ولایت دایکندی تنها یکی از جلوههای این سیاستهای خشونتآمیز است که بار دیگر نشان میدهد مسئلهی هزارهها در افغانستان همچنان یکی از بحرانیترین و حساسترین مسائل است.
برای رسیدن به صلح و عدالت در افغانستان، ضروری است که جامعه جهانی و دولتهای افغانستان اقدامات جدی برای مقابله با این تبعیضها و خشونتها انجام دهند. تنها با به رسمیت شناختن حقوق همه اقوام و مذاهب میتوان از تکرار تاریخ خونین افغانستان جلوگیری کرد.
مراسم یادبود قربانیان
مراسم یادبود از سالروز قربانیان قتل عام و نسلکشی هزارهها توسط عبدالرحمن و سایر حکام پشتون، در دانشگاه غرب سیدنی برگزار شد و با حضور گسترده دانشجویان، اساتید و فعالان فرهنگی و اقشار مختلف مردم برگزار گردید. این رویداد که بهمنظور بزرگداشت یاد قربانیان و آگاهیبخشی درباره تاریخ هزارهها و نسلکشی آنان در اواخر قرن نوزدهم، برگزار شد.
درین مراسم ، Dr Diane Colman استاد دانشگاه غربی سیدنی، ولیام میلی پژوهشگر و استاد دانشگاه و افغانستان شناس استرالیایی، علی امیری استاد پیشین دانشگاه در کابل و عباس دلجو مورخ و پژوهشگر، سخنرانی کردند، هم چنان آقای مهدی حکیمی مدیر مسؤول و ویراستار مجله حقوقی دلنشگاه آکسفورد در بخش ورکشاپ گروپی به زبان انگلیسی معلومات مفید در رابطه با مفاهیم نسل کشی با اشتراک کنندگان بحث و تبادل پرداختند.
این مراسم فرصتی بود تا داستان نسلکشی هزارهها به گوش جوامع مختلف به ویژه نسلهای جدید رسانده شود. نگارنده بر این باور است که شناخت و یادآوری چنین وقایعی نقش مهمی در جلوگیری از تکرارآن فجایع مشابه دارد. همچنین این رویداد فرصتی برای جامعه هزارههای مقیم استرالیاست تا با همبستگی و همدلی، به دفاع از حقوق و هویت خود بپردازند.

برای واحد سهرابی پاسخی بگذارید لغو پاسخ