در سالهای اخیر، مناسک عاشورا در میان جوامع شیعی خارج از کشور، بهویژه در شهرهایی چون سیدنی، میلبورن و برزبین استرالیا، شاهد دوگانگی آشکاری میان رویکردهای عقلانی و رفتارهای افراطگرایانه بوده است. در یک سوی این طیف، جوامعی نظیر جامعه هزارههای سیدنی قرار دارند که با درک بستر فرهنگی و اجتماعی استرالیا، تلاش کردهاند تا عزاداری عاشورا را در چهارچوب مدنی، منظم و مبتنی بر احترام به ارزشهای عمومی برگزار کنند. در سوی دیگر اما، برخی گروهها و فرقههای شیعی با هدایت روحانیونی که وابسته به ولایت قبیح(فقیه) و مشوق جوانان به پیروی از خطمشیهای وارداتیاند، دست به ترویج گونهای از عزاداری میزنند که نهتنها با فضای چندفرهنگی استرالیا همخوانی ندارد، بلکه چهرهای نامطلوب و پرخاشگر از شیعهگری ارائه میدهد.

یکی از نمودهای این تنش، موضوع حضور در کارنوال های خیابانی در روز عاشورا در مرکز شهر (سیتی) است؛ حرکتی که از سوی برخی مبلغین تندرو با شور و حرارت تبلیغ میشود. این دسته، اغلب با ادبیاتی آمیخته به هیجان، جوانان، زنان و نوجوانان را ترغیب میکنند تا با زدن به سر و صورت خود، نوعی «نمایش عمومی عزاداری» را اجرا کنند و بدینترتیب عزای حسینی را در سطح شهر و خیابان کشانده و به نمایش بگذارند.
در این میان، جامعه هزاره سیدنی با درک حساسیتهای جامعه میزبان، تصمیم آگاهانهای اتخاذ کرده است: اجتناب کامل از هرگونه تجمع خیابانی در روز عاشورا. این تصمیم نهتنها ناظر به احترام به نظم عمومی و آسایش شهروندان استرالیاییست، بلکه نشانهای از رشد فکری و بلوغ اجتماعی در میان مهاجران نیز بهشمار میرود.
با این حال، بهنظر میرسد این تصمیم خردمندانه به مذاق برخی از روحانیون خوش نیامده است. نمونه اخیر آن، سخنان جنجالبرانگیز و شرم آور و تهی شیخ روحالله بختیاری در شهر برزبین است که بهصورت تلویحی، اما کاملاً آشکار، مجالس بزرگ عاشورایی سیدنی – از جمله مجالس فیرفیلد، گرانویل و لیدکمب – را هدف انتقاد قرار داده است. این روحانی، با تکرار تعابیر تند و طعنآلود و زهرآگین میزبانان این مجالس را «منافق» خوانده و آنان را متهم کرده است که با پنهانکاری و دسیسهچینی، مانع «قیام» واقعی حسینی شدهاند.
فراتر از لحن ستیزهجویانه و تقسیم جامعه شیعی به «مؤمن» و «منافق»، خطری که در این نوع ادبیات نهفته است، بیثباتسازی وحدت درونی جامعه مهاجر در استرالیاست. سخنان این شیخ، با تمجید از کارنوال خیابانی و تقبیح مجالس غیرخیابانی، نهتنها بذر تفرقه میان گروههای قومی میکارد، بلکه ماهیت مناسک مذهبی را از بعد تعقل و اندیشه تهی میسازد و بهسوی رفتارهای نمایشی، خشن و کمثمر سوق میدهد.
در این میان، پرسش اساسی آن است که «صدای لبیک یا حسین» دقیقاً قرار است به چه کسی و با چه محتوایی رسانده شود؟ آیا حقیقت عاشورا در صحنهآراییهای خیابانی و خودزنی مقابل دوربینهاست، یا در تبیین دقیق، خردورزانه و مؤثر پیام عاشورا برای جامعهای که نهتنها با آن آشنایی ندارد، بلکه ممکن است در برابر رفتارهای افراطی موضع منفی بگیرد؟
باید با صراحت گفت: آنچه امروز بهنام عزاداری خیابانی تبلیغ میشود، بیش از آنکه آیین باشد، ابزار قدرت است. گروهی در تلاشاند تا فرزندان مهاجر را از بستر آرام جامعه استرالیا جدا کرده، آنان را به سربازان یک جهاد خیالی در کوچههای سیدنی و میلبورن بدل کنند. این پروژه خطرناک، اگر بهموقع مهار نشود، عواقبی سهمگین در پی خواهد داشت؛ از تخریب وجهه مهاجران تا افزایش نظارتهای امنیتی و گسترش بیاعتمادی نسبت به کل جامعه تازه وارد مهاجر.
جامعه هزارههای سیدنی در این زمینه، با برگزاری مجالس پرجمعیت اما منظم، محتوایی، و در فضاهای بسته و کنترلشده، راهی معقول و مفید برگزیده است. این تصمیم، در شرایطی که پدیده اسلامهراسی در کشورهای غربی در کمین است، هوشمندانه و متناسب با مصالح جمعی اتخاذ شده است. مخالفت با تجمع خیابانی نه از سر نفاق یا فرار از مسئولیت دینی، بلکه در راستای پاسداری از وجهه عزاداری حسینی و احترام به فضای مشترک عمومیست.
در پایان، باید تأکید کرد که نیاز مبرم امروز جوامع مهاجر، نه تقابل، که گفتوگوی درونفرقهای و احترام به تکثر روشهاست. آنچه قیام امام حسین را جاودانه کرد، بصیرت، عقلانیت و شجاعت اخلاقی بود، نه صرفاً خون و خشونت. جامعهای که بهنام حسین، تفرقه بکارد، با ذات عاشورا بیگانه است.

برای Ali Azad پاسخی بگذارید لغو پاسخ